سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صاحب الزمان
شنبه 92 اسفند 3 :: 11:35 صبح ::  نویسنده : مجیدکریمی پرنیان

مدعیان دروغین!!

امام زمان

بر ما لازم است که امام زمان (علیه السلام) را از چند جهت شناسایى کنیم، هم شناسنامه اى و هم اعتقادى و قلبى. در واقع انسان باید آن قدر قدرت تشخیص داشته باشد تا بتواند امام مهدى (علیه السلام) را، از مهدى نمایان تمییز دهد، چون، بدیهى است که در هر زمان، برخى عناصر فرصت طلب، از موضوع مهدویّت سوء استفاده مى کنند.

 


چه راه هایى براى شناختن مهدى نمایان وجود دارد؟

اعتقاد به مهدویّت، از زمان پیامبر (صلى الله علیه وآله) رواج داشته و تقریباً بعد از واقعه ى کربلا و شهادت امام حسین (علیه السلام) ادّعاى مهدویّت نیز آغاز شد و برخى از مردم بعد از وفات محمّد حنیفه، او را مهدى دانستند و بعدها نیز عدّه اى خود را مهدى نامیدند و ادّعاى مهدویت کرده اند.

براى این که ما مهدى نمایان را تشخیص دهیم، لازم است شناخت کامل از امام زمان (علیه السلام) داشته باشیم.

در روایات ما آمده است که زراره بن اعین از امام صادق (علیه السلام) س?ال کرد: «در زمان، غیبت امام زمان (علیه السلام) امام را چگونه از امامان بدلى تشخیص دهیم؟»

امام (علیه السلام) فرمود: «این دعا را یاد بگیرد و تکرار کن: (اللهم عَرِّفنی نفسک فإنَّک إنْ لم تعرفنی نَفسَک لَم أعرف نبیک. اَللهم! عرّفْنی رسولک فإنّک إنْ لمْ تعرفْنی رسولک لم أعْرِفْ حجتَک. اللهم! عرّفْنی حجتک فإنّک إنْ لمْ تُعَرِّفْنی حجتک ضَلَلْتُ عَن دینی.) (کمال الدین و إتمام النعمة، ج 2، ص 342. خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر تو، خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نمى شناسم. خدایا پیامبرت را به من بشناسان که اگر پیامبرت را نشناسانى، حجّت تو را نخواهم شناخت. خدایا! حجّت و امام زمان را به من بشناسان که اگر امامت را نشناسانى، در دینم گمراه خواهم شد.)

بنابراین، بر ما لازم است که امام زمان (علیه السلام) را از چند جهت شناسایى کنیم، هم شناسنامه اى و هم اعتقادى و قلبى.

روایات ما، به همه ى این ها اشاره کرده اند و فرموده اند: «امام زمان (علیه السلام) از بنى هاشم و از اولاد فاطمه (علیه السلام) و از سلاله ى سیدالشهداء امام حسین (علیه السلام) و نام پدرش حسن و خودش همنام پیامبر (صلى الله علیه وآله) و.... است، و بعد هم خصوصیات شخصى و جسمى امام دوازدهم (علیه السلام) را بیان فرموده اند و گفته اند: او، شبیه ترین مردم به پیامبر (صلى الله علیه وآله) است; پیشانى حضرت فراخ و سفید و تابان و اثر سجده در آن آشکار است; ابروهاى حضرت، به هم پیوسته است; چشم حضرت، سیاه و سرمه گون است; در طرف راست صورت، خالى وجود دارد; (منتهى الآمال، ص 289) هنگام ظهور، با شمشیر قیام مى کند; از ایشان، کرامت هاى بى شمارى ظهور مى کند. براى ظهور نیز علائمى حتمى و غیرحتمى بیان کرده اند، نداى آسمانى، خروج سفیانى، خروج خراسانى، قتل نَفْسِ زکیّه، فرو رفتن لشکر سفیانى در بیابانى ما بین مکه و مدینه و... از جمله ى آن علائم است.

اعتقاد به مهدویّت، از زمان پیامبر (صلى الله علیه وآله) رواج داشته و تقریباً بعد از واقعه ى کربلا و شهادت امام حسین (علیه السلام) ادّعاى مهدویّت نیز آغاز شد و برخى از مردم بعد از وفات محمّد حنیفه، او را مهدى دانستند و بعدها نیز عدّه اى خود را مهدى نامیدند و ادّعاى مهدویت کرده اند

از طرفى، انسان باید آن قدر قدرت تشخیص داشته باشد تا بتواند امام مهدى (علیه السلام) را با اوصافى که بعضى از آن ها ذکر شد، از مهدى نمایان تمییز دهد، چون، بدیهى است که در هر زمان، برخى عناصر فرصت طلب، از موضوع مهدویّت سوء استفاده مى کنند، چنان که مدّعیان الوهیّت یا نبوت یا سایر مقامات معنوى، در دنیا کم نبوده اند، ولى این ها، هرگز، دلیل بر این نمى شود که منکر اصل وجود خدا و نبوّت انبیا و مهدویّت شویم. از این رو، دانایان و اهل تشخیص، از پیامبران درخواست معجزه مى کردند. به همین دلیل مشاهده مى کنیم که براى شناخت امام بعدى، امام هر عصرى، براى اصحاب خود، علائمى از امام پسین را نشان مى دادند تا در مسئله، شکى باقى نماند و آنان بتوانند امام بعد را به صورت واضح، شناسایى کنند.

 

از چه زمانى، عدّه اى به دروغ، ادعاى مهدویّت کردند؟

اعتقاد به مهدى موعود (علیه السلام) در بین مردم به خاطر تأکیداتى که پیشوایان دینى ما داشتند، از زمان پیامبر (صلى الله علیه وآله) رواج داشته است. آن حضرت، بارها، در مناسبت هاى گوناگون، از حضرت مهدى و از ظهور و قیام و غیبت طولانى و دیگر ویژگى هاى آن حضرت خبر داده اند و بسیارى از اصحاب پیامبر (صلى الله علیه وآله)  از این موضوع خبر داشتند و شعراى مسلمان، مانند کمیت اسدى (متوفاى 126 هـ ق) و اسماعیل حمیرى (متوفاى 173 هـ ق) و دعبل خزاعى (متوفاى 246 هـ ق) در اشعار خود، از آن یاد کرده اند. همین مسئله، سبب شده که در طول این مدّت، افرادى پیدا شوند که یا خود، ادّعاى مهدویّت کنند و یا عدّه اى از مردم به مهدویّت آنان معتقد شوند.




موضوع مطلب :

چه کنیم تا امام زمان(عج) خود به نزدمان بیاید؟

ایمان

لازم نیست که انسان وردی بخواند، زحمتی بکشد و چلّه‌نشینی کند تا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ببیند؛ بلکه اگر انسان تکالیف شرعی خود را با دقّت و جدّیت انجام دهد، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود به سراغ او می‌آید و ممکن است حتّی بارها سعادت این ملاقات نصیبش شود.

 

وظایف و تکالیف ما در عصر غیبت

ما باید فکرمان را روی این مسئله متمرکز کنیم که وظایف و تعهّداتمان را به نحو مطلوب بشناسیم و بدان عمل نماییم.

حال اگر سئوال شود که این تکالیف چیست، باید گفت: هر کس باید برای انجام دقیق وظایف دینی‌اش، توضیح‌المسائل مرجع تقلید خود را مطالعه کند، قرآن بخواند و به آن عمل کند و در یک کلام، با سلوک و رفتار خود، به جرگه‌ی کسانی درآید که خداوند درباره‌شان فرموده است: آنها را دوست دارم. کسی که مشتاق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، باید تلاش کند آنچه را خداوند امر کرده، انجام دهد و از هر چه نهی فرموده، پرهیز نماید. انسان باید مانند اویس قرنی کاری کند که‌ «ولیّ الله» مشتاق او شود و بویش را از دوردست‌ها استشمام کند.

حال به نمونه هایی از اعمالی که دیدار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را تسریع می کند اشاره می نماییم:

1. تهذیب نفس

حجة السلام قدس می گوید: روزی آیة الله بهجت فرمودند: در تهران استاد روحانیی بود که لُمعَتین را تدریس می کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود.

روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچه هایش برداشته و از بین برده اند؛ نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود.

روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است.

حضرت به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم! بعد فرمود: این بانویی است که در دوره بی حجابی، هفت سال از خانه بیرون نیامد؛ تا مبادا نامحرم او را ببیند!!

 

از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف می شوید؟ استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرف به حقیر بدهند.

مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او س?ال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام میشود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی ( به اصطلاح ) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی: « وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» (سوره مبارکه نور، آیه 54)

آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم.

کوفہ امام زمانہ (عج) کا دارالحکومت!؟

2. دوری از نامحرمان

 مرحوم آیت الله سید علی مجتهد سیستانی- پدربزرگ آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی دامت برکاته- در مشهد مقدس برای آنکه به حضور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند.

ایشان می فرمود: در یکی از جمعه های آخر، ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید.

حال عجیبی به من دست داد و از جای برخواستم و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید. در زدم، وقتی در را باز کردند مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند.

وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم! بعد فرمود: این بانویی است که در دوره بی حجابی، هفت سال از خانه بیرون نیامد؛ تا مبادا نامحرم او را ببیند!!

آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم

3. خدمت به مادر

روزی آیت الله العظمی بهاءالدینی به من گفت: «امسال، در مکه‌ی معظمه در مجلسی که آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف داشتند، اسم افرادی برده شد که مورد عنایت آقا بودند، از جمله‌ی آنان حاج آقا فخر بود.

خودم را به حاج آقا فخر رساندم و از ایشان پرسیدم: «چه کرده‌ای که مورد عنایت حضرت واقع شده‌ای؟» گریه کرد و پرسید: «آقای بهاء الدینی نگفت چه گونه خبر به ایشان رسیده است؟» گفتم: «نه»

حاج آقا فخر گفت: «من، کاری نداشته‌ام، جز این که مادر من، علویه است و افلیج و زمین‌گیر شده است. تمام خدمات او را خود بر عهده گرفته‌ام، حتی حمام و شستشوی او را. من گمان می‌کنم، خدمت به مادر، مرا مورد عنایت حضرت قرار داده است.»

بنابراین، خداوند از بنده‌ای راضی است که دارای ایمان و عمل صالح باشد ـ عمل صالحی که محصول ایمان است ـ عمل صالح، در اطاعت از خدا و پیامبر و امامان و علما تحقّق می‌یابد. هرکس چنین باشد مورد رضا و خشنودی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. تشخیص این مطلب امری بس آسان است؛ هرچه التزام عملی فرد به احکام اسلام بیشتر باشد، قرآن را بخواند، بفهمد و عمل کند و به مسجد و محافل دینی بیشتر رفت و آمد داشته باشد، با افراد مذهبی و علمای دینی بیشتر محشور باشد، بیشتر مورد عنایت و خشنودی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

بیا تا جوانم بده رخ نشانم              که این زندگانی وفایی ندارد




موضوع مطلب :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >