صاحب الزمان
شنبه 92 اسفند 3 :: 11:32 صبح :: نویسنده : مجیدکریمی پرنیان چه کنیم تا امام زمان(عج) خود به نزدمان بیاید؟لازم نیست که انسان وردی بخواند، زحمتی بکشد و چلّهنشینی کند تا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ببیند؛ بلکه اگر انسان تکالیف شرعی خود را با دقّت و جدّیت انجام دهد، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود به سراغ او میآید و ممکن است حتّی بارها سعادت این ملاقات نصیبش شود.
وظایف و تکالیف ما در عصر غیبتما باید فکرمان را روی این مسئله متمرکز کنیم که وظایف و تعهّداتمان را به نحو مطلوب بشناسیم و بدان عمل نماییم. حال اگر سئوال شود که این تکالیف چیست، باید گفت: هر کس باید برای انجام دقیق وظایف دینیاش، توضیحالمسائل مرجع تقلید خود را مطالعه کند، قرآن بخواند و به آن عمل کند و در یک کلام، با سلوک و رفتار خود، به جرگهی کسانی درآید که خداوند دربارهشان فرموده است: آنها را دوست دارم. کسی که مشتاق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، باید تلاش کند آنچه را خداوند امر کرده، انجام دهد و از هر چه نهی فرموده، پرهیز نماید. انسان باید مانند اویس قرنی کاری کند که «ولیّ الله» مشتاق او شود و بویش را از دوردستها استشمام کند. حال به نمونه هایی از اعمالی که دیدار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را تسریع می کند اشاره می نماییم: 1. تهذیب نفس حجة السلام قدس می گوید: روزی آیة الله بهجت فرمودند: در تهران استاد روحانیی بود که لُمعَتین را تدریس می کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچه هایش برداشته و از بین برده اند؛ نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود. روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. حضرت به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم! بعد فرمود: این بانویی است که در دوره بی حجابی، هفت سال از خانه بیرون نیامد؛ تا مبادا نامحرم او را ببیند!!
از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف می شوید؟ استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرف به حقیر بدهند. مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او س?ال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام میشود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی ( به اصطلاح ) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی: « وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» (سوره مبارکه نور، آیه 54) آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم.
2. دوری از نامحرمان مرحوم آیت الله سید علی مجتهد سیستانی- پدربزرگ آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی دامت برکاته- در مشهد مقدس برای آنکه به حضور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ایشان می فرمود: در یکی از جمعه های آخر، ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخواستم و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید. در زدم، وقتی در را باز کردند مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم! بعد فرمود: این بانویی است که در دوره بی حجابی، هفت سال از خانه بیرون نیامد؛ تا مبادا نامحرم او را ببیند!! آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم
3. خدمت به مادر روزی آیت الله العظمی بهاءالدینی به من گفت: «امسال، در مکهی معظمه در مجلسی که آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف داشتند، اسم افرادی برده شد که مورد عنایت آقا بودند، از جملهی آنان حاج آقا فخر بود. خودم را به حاج آقا فخر رساندم و از ایشان پرسیدم: «چه کردهای که مورد عنایت حضرت واقع شدهای؟» گریه کرد و پرسید: «آقای بهاء الدینی نگفت چه گونه خبر به ایشان رسیده است؟» گفتم: «نه» حاج آقا فخر گفت: «من، کاری نداشتهام، جز این که مادر من، علویه است و افلیج و زمینگیر شده است. تمام خدمات او را خود بر عهده گرفتهام، حتی حمام و شستشوی او را. من گمان میکنم، خدمت به مادر، مرا مورد عنایت حضرت قرار داده است.» بنابراین، خداوند از بندهای راضی است که دارای ایمان و عمل صالح باشد ـ عمل صالحی که محصول ایمان است ـ عمل صالح، در اطاعت از خدا و پیامبر و امامان و علما تحقّق مییابد. هرکس چنین باشد مورد رضا و خشنودی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. تشخیص این مطلب امری بس آسان است؛ هرچه التزام عملی فرد به احکام اسلام بیشتر باشد، قرآن را بخواند، بفهمد و عمل کند و به مسجد و محافل دینی بیشتر رفت و آمد داشته باشد، با افراد مذهبی و علمای دینی بیشتر محشور باشد، بیشتر مورد عنایت و خشنودی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. بیا تا جوانم بده رخ نشانم که این زندگانی وفایی ندارد موضوع مطلب : شنبه 92 اسفند 3 :: 11:29 صبح :: نویسنده : مجیدکریمی پرنیان دلیل عقلی بر وجود امام مهدی(عج) !
در ابتدا باید به یک مقدمه اشاره کرد که تقسیم علوم به عقلی و نقلی در فرهنگ اسلامی یک اصطلاح و قرارداد است که خالی از تسامح نیست؛ زیرا بسیاری از موضوعات و مسایل علوم نقلی عقلی نیز هستند و مستند به ارتکاز، فطرت و عقل میباشند و قبول آنها مبتنی بر قبول مبادی آنهاست و قبول مبادی آنها نیز مبتنی بر عقل است.(1) این تسامح در وضع اصطلاح علوم عقلی و نقلی به ادله نیز تسری یافته و بسیاری از ادله عقلی به علت ذکر شدن در علوم نقلی، دلیل نقلی پنداشته شده و یا بالعکس دلیل نقلی به دلیل حضور در میان علوم عقلی، دلیل عقلی انگاشته شده است. این ابهام باعث شده گاهی در علومی که در حیطه نقل قرار دارد، دلیل عقلی، طلب شود و یا مسائلی که در حیطه عقل قرار دارد مستند به دلیل نقلی شوند. حال با توجه به مقدمه فوق باید روشن شود که آیا مسأله مورد س?ال جزو مسایلی است که باید با دلیل عقلی اثبات شود یا محتاج دلیل نقلی است؛ زیرا بسیاری از علوم تنها در اصول محتاج ادله عقلی هستند و بعد از اثبات اصول، فروع آن در حیطه ادله عقلی قرار نمیگیرد و باید از ادله نقلی استفاده کرد. به عنوان مثال روش تحقیق و تحلیل در علم تاریخ و مسایل تاریخی باید براساس ادله عقلی باشد، ولی این بدان معنا نیست که حوادث و اتفاقات تاریخی نیز باید با دلیل عقلی ثابت شود و مثلاً برای وقوع جنگ جهانی دوم یا حمله مغول به ایران و... قیاس استثنایی یا شکل اول و... اقامه شود؛ چراکه عقل در این موارد به نقل اکتفا میکند. مسأله امامت نیز یکی از مسایل علم کلام است که در اثبات آن باید از ادله عقلی استفاده شود، اما س?ال از تولد، زندگی و... امام جزو مسائلی است که عقل با استفاده از نقل به تحقیق در آنها میپردازد. متکلمین شیعه نیز در اثبات اصل امامت به ادله عقلی تمسک کرده، سپس در مسایل فرعی به ذکر ادله نقلی اکتفا کردهاند؛ چنانکه محقق طوسی در «کشفالمراد» در اثبات اصل امامت به قاعده لطف که یک قاعده عقلی است تمسک کرده، مینویسد: الامام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلاً للغرض. بنابراین اصل امامت و اینکه در هر زمان باید امام معصوم باشد تا حجت خداوند بر روی زمین باشد، محتاج دلیل عقلی است، ولی اینکه آیا امام زمان به دنیا آمده و فرزند کیست یا القاب و اسامی ایشان چیست، محتاج دلیل نقلی است و عقل اقتضا میکند که از دلیل نقلی استفاده کنیم؛ چون وجود امام مهدی علیهالسلام با ادله نقلی متواتر اثبات شده است و متواترات یکی از بدیهیات است وجود امام لطف است (و هر لطفی بر خداوند واجب است) پس نصب امام بر خداوند متعال برای تحصیل غرض واجب است. به بیان دیگر تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلفانی وجود دارند، عدهای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند. زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است. شیخ اشراق نیز درباره وجوب امامت مینویسد: «جهان هیچگاه از حکمت و از وجود کسی که دارای حکمت باشد و حجج و بینات خدا نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی خلیفه خداست و تا زمین و آسمان برپاست، چنین خواهد بود... و زمین هرگز از چنین انسانی تهی نخواهد بود... اینکه میگویم ریاست با اوست مقصودم حکومت ظاهری او نیست، بلکه گاهی در نهایت پنهانی (غیبت) به سر میبرد و این امام همان کسی است که عامه او را «قطب» مینامند. ریاست جامعه با این انسان است اگر چه نشانی از او در دست نباشد».(2) بنابراین دلیل عقلی اقتضا میکند که هر زمان باید امام و رهبری باشد. محقق طوسی بعد از اثبات اصل امامت و اثبات اینکه امام باید معصوم از گناه و خطا و امامتش منصوص از سوی پیامبر باشد، مینویسد: «و هما مختصان بعلی؛ عصمت و نص پیامبر مختص حضرت علی است».(3) و بعد به ذکر ادله وجود این دو صفت در امام علی علیهالسلام میپردازد و در نهایت در اثبات ائمه بعدی میگوید: «و النقل المتواتر دل علی الاحدعشر لوجوب العصمة و انتفائها عن غیرهم و وجود الکمالات فیهم؛ نقل متواتر دلالت بر امامت یازده امام بعد از امام علی علیهالسلام میکند، چون عصمت امام واجب است و غیر اینها معصوم نیستند و تمام کمالات تنها در ائمه جمع است». بنابراین اصل امامت و اینکه در هر زمان باید امام معصوم باشد تا حجت خداوند بر روی زمین باشد، محتاج دلیل عقلی است، ولی اینکه آیا امام زمان به دنیا آمده و فرزند کیست یا القاب و اسامی ایشان چیست، محتاج دلیل نقلی است و عقل اقتضا میکند که از دلیل نقلی استفاده کنیم؛ چون وجود امام مهدی علیهالسلام با ادله نقلی متواتر اثبات شده است و متواترات یکی از بدیهیات است. به بیان دیگر تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلفانی وجود دارند، عدهای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند. زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است بنابراین میتوان گفت که وجود احادیث متواتر در دین اسلام و حتی در سایر ادیان بر وجود امام مهدی علیهالسلام و اذهان مورخین و علمای شیعه و سنی بر تولد آن حضرت در قرن سوم همگی دلایلی هستند که مستند به ادله عقلی میباشند (اگرچه خود دلایلی نقلی هستند). روایاتی از ایندست: عن ابیغانم الخادم قال: «ولد لأبی محمّد ولد فسمّاه محمّداَ فعرضه علی اصحابه یوم الثّالث و قال: هذا صاحبکم من بعدی و خلیفتی علیکم و هو القائم الّذی تمتدّ الیه الأعناق بالانتظار فاذا امتلأت الأرض جورا و ظلماَ خرج فملاها قسطاَ و عدلاَ».[4] ابوغانم خادم میگوید: برای ابومحمد علیهالسلام فرزندی به دنیا آمد که نامش را «محمد» گذاشت و روز سوم او را بر یارانش نمایاند و فرمود: بعد از من این امام شما و جانشین من است، او همان قائم است که همگان منتظر اویند. پس زمانی که زمین از جور و ظلم پرگشت، قیام کند و آن را پر از قسط و عدل کند.
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر: • موعود شناسی، علی اصغر رضوانی؛ • البراهین الاثنیعشر علی وجود الامام الثانیعشر، سید طیب موسوی جزایری، ج 1 و 3؛ • فصلنامه انتظار.
پینوشتها: 1. برگفته از کتاب خورشید مغرب، محمد رضا حکیمی، ص151. 2. حکمةالاشراق، از مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 1، ص11. 3. کشفالمراد، علامه حلی، ص188. 4. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج51، ح5. موضوع مطلب : پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 55
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 29049
|
|