سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صاحب الزمان
شنبه 92 اسفند 3 :: 11:18 صبح ::  نویسنده : مجیدکریمی پرنیان
غربت امام زمان(ع)
«معروف است که در سازمان‌های امنیتی غربی پرونده‌ای از امام زمان(ع) وجود دارد که همة اطلاعات تاریخی و شناسنامه‌ای آن حضرت را شامل می‌شود و تنها عکس آن حضرت ضمیمة پرونده نیست. اصل این داستان، اگر هم ساختگی باشد؛ چیزی از اصل این ادعا که اطلاعات دشمنان اسلام از امام زمان(ع) در خیلی از جهات کامل‌تر از اطلاعات ناقص بعضی از دوستان و شیعیان آن حضرت(ع) است، کم نمی‌کند.»دلایل غیبت امام زمان(ع) دو وجه دارد: وجه اول غیبت، غیبت جسمانی و یا عنوانی حضرت، و وجه دوم غیبت، غربت امام زمان (ع) است.
یک معنای غیبت این است که حضرت حق، سیزده معصوم را در اختیار عوام و خواص قرار داد، امّا معصوم چهاردهم را از چشم عموم پنهان نمود و امکان دیدار را تنها در اختیار کسانی قرار داد که توفیق رفع حجاب از دیدگان باطن خود را به دست آورند. لذا معنای نخست غیبت، حجابی است که روی چشم‌هایی کشیده می‌شود که لیاقت دیدن خوبی‌ها را ندارند:
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم فراق تا کی؟ گفتا که تا تو هستی
گفتم که نفس همین است، گفتا جواب همان است
اما غیبت متأسفانه وجه دیگری هم دارد و آن غربت امام عصر(ع) است. غربت در لغت به معنای دوری و بُعد مسافت و در عرف، به معنای ناخشنودی، و نارضایتی و عدم قرابت است.

قسمت اول
غربت امام زمان(ع)
دلایل غیبت امام زمان(ع) دو وجه دارد: وجه اول غیبت، غیبت جسمانی و یا عنوانی حضرت، و وجه دوم غیبت، غربت امام زمان (ع) است.

یک معنای غیبت این است که حضرت حق، سیزده معصوم را در اختیار عوام و خواص قرار داد، امّا معصوم چهاردهم را از چشم عموم پنهان نمود و امکان دیدار را تنها در اختیار کسانی قرار داد که توفیق رفع حجاب از دیدگان باطن خود را به دست آورند. لذا معنای نخست غیبت، حجابی است که روی چشم‌هایی کشیده می‌شود که لیاقت دیدن خوبی‌ها را ندارند:

گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است

گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است

گفتم فراق تا کی؟ گفتا که تا تو هستی

گفتم که نفس همین است، گفتا جواب همان است

اما غیبت متأسفانه وجه دیگری هم دارد و آن غربت امام عصر(ع) است. غربت در لغت به معنای دوری و بُعد مسافت و در عرف، به معنای ناخشنودی، و نارضایتی و عدم قرابت است.

* اقسام غربت

گاهی اوقات، غربت در مکان رخ می‌دهد؛ یعنی مکان، مورد پسندِ امام(ع) نیست و آقا بقیّة‌الله(ع) در آن مکان، غریب هستند. همچنانکه خودِ آن حضرت، در فرازی از توقیع مبارکشان به شیخ مفید(ره) به غربت مکانی خود چنین اشاره فرموده‌اند: اگرچه هم اکنون در مکانی دور از جایگاه ستمگران سکنا گزیده‌ام؛ که خداوند صلاح ما و شیعیان مؤمن ما را تا وقتی که حکومت دنیا به دست تبهکاران است، در دوری گزیدن به ما نمایانده است.1

گاهی از اوقات نیز غربت در زمان است. یعنی زمان و زمانه در خور شأن آقا بقیّة‌الله(ع) نیست، همچنان‌که در روایتی می‌فرمایند: زمانه از گذشته سخت‌تر و دشوارتر شده است.2 گاهی هم غربت حضرت در ارتباط با شیعیان و دوستان ایشان است. این غربت از ناحیة شیعیان و دوستان ایشان، خود دارای چند جهت است:

1? نشناختن راستین امام(ع)

یکی از جهات غربت امام(ع)، از ناحیة شیعیان و دوستان را می‌توان عدم شناخت راستین شیعیان از حقیقت باطنی و ولایت الهی ایشان دانست.

متأسفانه باید اعتراف نمود شناخت شیعیان از آن حضرت، غالباً در حدّ یک شناخت تاریخی و شناسنامه‌ای و آن هم به صورت ناقصِ آن که البته این جنبة شناخت از امام(ع) را می‌توان وجه مشترک شناخت دشمنان امام(ع) با دوستان ایشان داشت، و چه بسا شناخت دشمنان امام(ع) بسیار کامل‌تر از شناخت دوستان ایشان از جنبة تاریخی و شناسنامه‌ای ایشان باشد. معروف است که در سازمان‌های امنیتی غربی پرونده‌ای از امام زمان(ع) وجود دارد که همة اطلاعات تاریخی و شناسنامه‌ای آن حضرت را شامل می‌شود و تنها عکس آن حضرت ضمیمة پرونده نیست. اصل این داستان، اگر هم ساختگی باشد؛ چیزی از اصل این ادعا که اطلاعات دشمنان اسلام از امام زمان(ع) در خیلی از جهات کامل‌تر از اطلاعات ناقص بعضی از دوستان و شیعیان آن حضرت(ع) است، کم نمی‌کند. ممکن است برخی بپرسند چه حجتی برای این سخن خود دارید؟ در پاسخ خواهیم گفت که هر شیعة آشنا به تاریخ اسلام به خوبی می‌داند که حاکمان و خلفای جور اموی و عباسی نیز  امامان عصر خویش را می‌شناختند، اما این شناخت، موجبات نجات آنها را فراهم نکرد، بلکه بر اساس روایت مشهور نبی(ص) که اهل سنت و شیعه آن را نقل کرده‌اند: من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتةً جاهلیّة؛3 کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است4

بنابراین، همة این جنایتکاران به مرگ جاهلی مرده‌اند. جالب است بدانیم منظور از جاهلیّت در این روایت، کفر و ضلالت قبل از اسلام است. بنابراین مطابق این حدیث، اگر مسلمانی، یعنی کسی که توحید و نبوّت و قرآن و قیامت و دیگر مبانی دین را پذیرفته و به واجبات دین، اهتمام نموده است بمیرد، ولی در آن حال، امام معصوم زمان خویش را نشناخته باشد، او نامسلمان مرده است و دین او همان کفر و ضلالتِ  مشرکان قبل از اسلام تلقی خواهد شد و از اسلام، توحید، نبوّت، تقوی و عبادت خود نفعی نخواهد برد. لفظ جاهلیّت در این نقل از حدیث توصیف روشن‌تری یافته است. راوی می‌گوید از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا رسول خدا(ص) فرموده‌اند: من مات و لا یعرف إمامه مات میتةً جاهلیّةً؟ فرمودند: آری. عرض کردم: این جاهلیّت به معنی جاهلیّت ایام نادانی قبل از اسلام است یا منظور، جاهلیّتِ عدم آشنایی با امام می‌باشد؟ به تعبیر صریح‌تر، یعنی آیا جاهلیّت چنین کسی در همة زمینه‌ها، و مطلق بوده و یا در محدودة خاص امامت است و به دیگر محدوده‌های دین لطمه نمی‌زند؟

امام صادق (ع) فرمودند:  جاهلیّة کفرٍ و نفاقٍ و ضلالٍ.4 جاهلیّت او از سنخ جاهلیّت کفار، منافقان و گمراهان است.

یعنی جاهلیت چنین کسی، مطلق است و لذا گمراهی از امامت، مساوی با گمراهی در تمامی مبانی دین خواهد بود.

علامة امینی(ره) صاحب کتاب گران‌سنگ الغدیر می‌فرمودند: «در سفری به سوریه، دانشمندان آن دیار، به ملاقات من آمدند. در مجلسی از بزرگان اهل سنّت آن منطقه، یکی از آنان به من رو کرد و گفت: آیا در اسلام جز ولایت و امامت، اصلی دیگر وجود ندارد که تو فقط دربارة ولایت و غدیر و مفاهیم مربوطه می‌نویسی؟ آیا اسلام، توحید ندارد، معاد ندارد، نبوّت، قرآن، اخلاق و احکام ندارد؟ من هر چه فکر کردم که به این فرد سنّی در مجمعی از اهل سنّت چه جوابی بدهم که دندان‌شکن باشد، چیزی به ذهنم نیامد. قلباً به حضرت امیرالمؤمنین(ع) متوسّل شدم که من در این جمع، زبان شما اهل‌بیت‌ هستم، مرا یاری دهید تا بتوانم از منطق شما دفاع کنم. به عنایت مولا به ذهنم رسید که به این حدیث شریف استناد کنم. لذا روایت: «من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتّةً جاهلیه را خواندم» مدارک آن را بیان کرده، معنای آن را توضیح دادم و گفتم: این کار که فقط از ولایت می‌گویم و می‌نویسم، سلیقة من نیست، بلکه فرمایش رسول خدا(ص) در این حدیث است که کسی که ولایت ندارد، از توحید، نبوت، معاد، قرآن و احکام بهره‌ای نمی‌برد. آنها در مقابل این استدلال من ساکت شدند».5

فردی از امام صادق(ع) پرسید: آیا کسی که به ائمّة قبل، معرفت داشته باشد و فقط امام زمان خویش را نشناسد، مؤمن است؟ فرمودند: خیر!6 و باز از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:  کسی که به امامت پدران من اقرار نموده، امامت فرزندان معصوم مرا نیز بپذیرد، ولی مهدی را که از فرزندان من خواهد بود انکار کند، مانند کسی است که نبوت جمیع انبیا را پذیرفته، نبوت پیامبر اکرم (ص) را انکار نماید.7

رسول‌اکرم(ص) نیز فرمودند: کسی که در ایام غیبت مهدی از فرزندان من، او را انکار نماید و بمیرد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. 8 این در حالی است که سفارش خدای سبحان به مؤمنان این است که مسلمان بمیرید. لذا در آیة 102 سورة مبارکة آل عمران می‌فرماید: یا أیّها الّذین ءآمنوا اتّقوالله حقّ تقاته، و لا تموتنّ إلّا و أنتم مسلمون. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا آن گونه که حقّ پروا کردن از اوست پروا کنید؛ و زینهار جز مسلمان نمیرید.

در آیة 132 سورة مبارکه بقره نیز می‌فرماید: و وصّی بها إبراهیم بنیه و یعقوب یا بنیّ إنّ الله اصطفی لکم الدّین فلا تموتنّ إلاّ و أنتم مسلمون. ابراهیم و یعقوب، فرزندانشان را به آئین الهی سفارش کردند و گفتند فرزندان من، خدا دین اسلام را برای شما برگزید، پس تلاش کنید مسلمان بمیرید.

پی نوشت:

1? طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 497؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 175? * 2? صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 487 و مجلسی، همان، ج 53 ص 186? * 3? مجلسی، همان، ج 32، ص 321 و 331? * 4? کلینی، کافی، ج 1، ص 377، ح 3?  * 5? نقل از کتاب آثار اعتقاد به امام زمان(ع)، نوشتة دکتر هادی قندهاری، ص 62? * 6? صدوق، همان، باب 39، ص 410، ح 3? * 7? همان، ص 411، ح 5 و 6? * 8? همان، ص 413، ح 12




موضوع مطلب :
شنبه 92 اسفند 3 :: 11:15 صبح ::  نویسنده : مجیدکریمی پرنیان

امام علی (ع) مردی فراتر از شعار

امام علی

مولای متقیان علی علیه السّلام الگوی تمام نمای سیره رفتاری پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله است. امـام عـلى عـلیـه السـّلام تـلاش مـى کـرد تـا چـونـان رسـول خـدا صـلى الله عـلیـه و آله بـخـورد و بـیـاشـامـد و زنـدگـى کـنـد. 

 


سفره ای ساده و بی ریا

امام على علیه السّلام تهیدست نبود، از دسترنج خود تولید فراوانى داشت وقتى فقراء و یـتـیـمـان را دعـوت مـى کرد، بر سر سفره انواع غذاهاى رنگارنگ مى گذاشت ، و همگان را دعوت به تناول غذاها مى کرد، امّا خود بر سر همان سفره ، نان خشک مى خورد.

احنف بن قیس مى گوید:

روزى بـه دربار معاویه رفتم ، وقت نهار آن قدر طعام گرم ، سرد، ترش و شیرین پیش من آوردند که تعجّب کردم .

آنگاه طعام دیگرى آوردند که آنرا نشناختم .

پرسیدم : این چه طعامى است ؟

معاویه جواب داد: ایـن طـعـام از روده هـاى مـرغـابى تهیّه شده ، آن را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و شکر نِیشکر در آن ریخته اند.

احنف بن قیس مى گوید: در اینجا بى اختیار گریه ام گرفت و گریستم .

معاویه با شگفتى پرسید: علّت گریه ات چیست ؟

گفتم : به یاد على بن ابیطالب علیه السّلام افتادم ، روزى در خانه او بودم ، وقت طعام رسید. فرمود : میهمان من باش .آنگاه سفره اى مُهر و مُوم شده آوردند.

امـام عـلى عـلیـه السـّلام در سـاده زیـسـتـى یـک الگـوى کامل بود، کار مى کرد و زندگى را با کار روزانه اداره مى فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش مى کشید. درخت مى کاشت ، با دلوِ آب ، باغ دیگران را آبیارى مى کرد و مُزد مى گرفت

گفتم : در این سفره چیست ؟

فرمود: آرد جو .

گفتم : آیا مى ترسید از آن بردارند یا نمى خواهید کسى از آن بخورد ؟

فـرمـود: نـه ، هـیـچ کدام از اینها نیست ، بلکه مى ترسم حسن و حسین علیهماالسلام بر آن روغن حیوانى یا روغن زیتون بریزند.

گفتم : یا امیرالم?منین مگر این کار حرام است ؟

حضرت امیرالم?منین علیه السّلام فرمود:

نه ، بلکه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعیف باشند تا فقر باعث طغیان فقرا نگردد. هـر وقـت فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک ، سفره امیرالم?منین نیز مانند ماست .

مـعـاویـه گـفـت : اى احـنـف مـردى را یـاد کـردى کـه فـضـیـلت او قابل انکار نیست.(1)

همچنین ابورافع مى گوید :

روز عـیـدى خـدمت امام على علیه السّلام رسیدم ، دیدم که سفره اى گره خورده در پیش روى حضرت امیرالم?منین علیه السّلام است ، وقتى آن را باز کرد دیدم نان جوین است .

گفتم : چرا گره مى زنى ؟

فرمود : براى اینکه بچه ها دوغى یا روغنى بر آن نیافزایند.

امام على علیه السّلام بیشتر از سبزیجات استفاده مى فرمود و اگر غذاى بهترى مى خواست شیر شتر میل مى کرد. گوشت بسیار کم مى خورد و مى فرمود :

«شکم ها را مدفن حیوانات نکنید». با این همه، از همه قدرتمندتر و قوى تر بود. (2)

ساده زیستی
ساده زیستى در کمال توانائى

امـام عـلى عـلیـه السـّلام در سـاده زیـسـتـى یـک الگـوى کامل بود، کار مى کرد و زندگى را با کار روزانه اداره مى فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش مى کشید. درخت مى کاشت، با دلوِ آب، باغ دیگران را آبیارى مى کرد و مُزد مى گرفت. هـیـزم جـمـع مـى کـرد و در بازگشت به منزل، پُشته هیزم را بر دوش ‍ مى کشید، تا با آن تنور را براى پختن نان آماده کنند. در کار خانه کمک مى کرد. خانه را جاروب مى زد، هر کس به حضرت امیرالم?منین على علیه السّلام نزدیک مى گشت، مـى فـهمید که دور از هرگونه خود بزرگ بینى، چون دیگر اقشار جامعه، بلکه همچون محرومین زندگى مى کند.(3)

اصبغ بن نباته مى گوید:

امام على علیه السّلام خطاب به مردم کوفه فرمود:

من در شهر شما با مختصر توشه و وسائل زندگى وارد شدم، اگر به هنگام خارج شدن از شهر شما بیش از آنچه که با خود آورده ام ببرم خیانتکار خواهم بود.(4)

در صورتى که قدرت داشت تا انواع امکانات را براى خود فراهم آورد.

 

پیراهن وصله دار

امام على علیه السّلام الگوى کامل فرهنگ ساده زیستى بود. از لباس هاى معمولى که عموم مردم مى پوشیدند استفاده مى کرد. شـخـصـى در کوفه خدمت امام على علیه السّلام رسید، دید که لباس هاى حضرت امیرالم?منین على علیه السّلام کم قیمت و ساده و وصله داراست ،

با شگفتى به امام على علیه السّلام نگریست و گفت:

چرا لباس شما وصله دارد؟

امام على علیه السّلام در جواب فرمود:

«یَخشَعُ لَهُ القَلب ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفس وَیَقتَدى بِهِ المُ? مِنُونَ؛ با این لباس دل خاشع و نفس اماره، خوار مى گردد، و الگوى م? منان مى شود».(5)

همچنین نقل شده است که علاء بن زیاد گفت:

یا امیرالم?منین از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت مى کنم.

فرمود: چه شکایتى؟

عـرض کـرد: عـبـائى پـوشیده و کار عبادت و رهبانیّت پیشه کرده و دست از کار دنیا کشیده است .

امام على علیه السّلام فرمود: او را پیش من بیاورید.

لباس هاى على علیه السّلام در فرهنگ آن روز بد منظره نبود و انگشت نما نمى شد، اگر الان بود و همان لباس ها را مى پوشید، انگشت نما مى شد، گـرچـه قـائم مـا وقـتـى ظهور مى کند همان لباس على علیه السّلام را پوشیده به روش على علیه السّلام رفتار مى کند

چون عاصم آمد، حضرت به او فرمود:

«اى دشـمـنـک جان خویش، شیطان سرگردانت کرده، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمى کـنـى؟ تـو مـى پـنـدارى کـه خـداونـد نـعـمـتـهـاى پـاکـیـزه اش را حـلال کـرده امـّا دوسـت ندارد تو از آنها استفاده کنى ؟ تو در برابر خدا کوچک تر از آنى که اینگونه با تو رفتار کند».

عاصم گفت: اى امیرم? منان، پس چرا تو با این لباس خشن ، و با آن غذاى ناگوار بسر مى برى ؟

حضرت امیرالم?منین على علیه السّلام فرمود:

واى بـر تـو، مـن همانند تو نیستم ، خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و ندارى ، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند.(6)

 

جایگاه ساده پوشى

امامان عادل هر قدر در ساده پوشى دقّت کنند ارزشمند است، امّا دیگران آزادند و مى توانند بـراى زن و فـرزنـد خـود لباس هاى قیمتى و نرم بخرند، که دیگر امامان معصوم علیهم السـّلام نـیـز چـون رهـبـرى امـّت را در دسـت نـداشـتند گرچه از انواع لباس ها استفاده مى کردند، امّا در ساده زیستى همواره الگو بودند.

شخصى به امام صادق علیه السّلام اعتراض کرد که شـمـا کـه از سـاده پـوشـى حضرت امیرالم?منین على علیه السّلام فرمودید، خودتان چرا لباس نرم و زیبا دارید؟

امام صادق علیه السّلام فرمود:

لباس هاى امام على علیه السّلام در فرهنگ آن روز بد منظره نبود و انگشت نما نمى شد، اگر الان بود و همان لباس ها را مى پوشید، انگشت نما مى شد، گـرچـه قـائم مـا وقـتـى ظهور مى کند همان لباس امام على علیه السّلام را پوشیده به روش امام على علیه السّلام رفتار مى کند.(7)

 

پی نوشت:

1) اصل الشّیعه و اصُولُها، ص 65 .

2) شرح ابن ابى الحدید، ج 1 ، ص 7.

3) کامل مبرّد، ص 153.

4) بحارالانوار، ج 40، ص 327 و 325.

5) شرح خوئى، ج 21، ص 152 ؛ نهج البلاغه، حکمت 103.

6) نهج البلاغه، خطبه 209.

7) اصـول کـافـى، ج 1، ص 411 ؛ وسائل الشیعه، ج 1، ص 279. 




موضوع مطلب :
<   <<   6   7   8   9   10   >